... روزگار پیچ!یدهـ ...

نوآوری . پویایی . یادگیری . زندگی

إِنَّ اللهَ‌ کانَ بِکُمْ رَحیماً

خدا همواره به شما بسیار مهربان است

۲۴ اسفند ۰۳ ، ۰۰:۲۴

در زوایای مختلف خانه می‌ایستد؛ فرش تازه را نگاه می‌کند

۲۳ اسفند ۰۳ ، ۲۱:۵۴

استراتژی‌های رشد در سازمان‌ها همیشه برای من در نقش مشاور تحول سازمانی جذاب است

این روزها در تکاپوی طراحی گام‌های استراتژی‌های رشد شرکتی هستیم

۲۳ اسفند ۰۳ ، ۰۲:۵۲

دیروز ٩٠۶۶ قدم و امروز ٧٨٣١ قدم

وقتی به قدم‌ها فکر می‌کنی ...

الحمد لله رب العالمین

۲۲ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۴۵

تو کمان‌کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین / همه‌ی غمم بود از همین که خدا‌نکرده خطا کنی

سید احمد حسینی؛ هاتف اصفهانی 

۲۲ اسفند ۰۳ ، ۰۲:۵۲

اسفند، ماه پیچ!یده‌ای است انگار؛ جلسه هیئت‌مدیره شرکتی دیر آغاز شد و دیر هم تمام شد

نوزدهمین روز ماه پیچ!یده اسفند

۱۹ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۵۹

کمک کردن و اهل کمک کردن بودن

دیگری و دیگران

۱۹ اسفند ۰۳ ، ۰۱:۴۸

باران ... باران ... باران ...

۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۹:۴۴

می‌خوانم و می‌خوانم و ... کتاب را زمین می‌گذارم و ... به فکر می‌روم ...

۱۷ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۳۴

گوش کن ... صدای بهار می‌آید ...

سیزده روز مانده تا نوروز

۱۷ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۴۰

فَالْیَوْمَ لاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً

۱۷ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۰۳

جمعه‌ها ... سکوت سحرگاهان

سحرگاهان جمعه را

دوست دارم 

سکوت سحرگاهان جمعه را 

دوست دارم

...

۱۷ اسفند ۰۳ ، ۰۱:۳۴

الحمد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْوَاصِلِ اَلْحَمْدَ بِالنِّعَمِ

وَ اَلنِّعَمَ بِالشُّکْرِ

نَحْمَدُهُ عَلَى آلاَئِهِ

کَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلاَئِهِ

۲۹ دی ۰۳ ، ۰۱:۰۰
بدون سطر؛ 652

بدون سطر؛ 652

شب ... غم ... مدینه .... تنهایی ... دلتنگی ...

۰۹ بهمن ۹۸ ، ۰۲:۱۹
بدون سطر؛ 651

بدون سطر؛ 651

دوازده اسفند نودوچهار بود ... از آرشیو دیدم که سطری نوشته بودم:

صبح جمعه ... آغاز یک سفر ... مسافر رشت هستی؛ شهر باران

۲۹ دی ۹۸ ، ۰۰:۵۹

یاد سفر چند سال قبلم به رشت افتادم ... گاهی یک عکس تو را پرتاب می‌کند به زمان و مکانی دیگر

نیمه شب سرد زمستانی تهران است ... 

۲۹ دی ۹۸ ، ۰۰:۵۴
تقدیم به الوند صادقی، حمیدرضا ستاره کوکب و ایمان قادرپناه

تقدیم به الوند صادقی، حمیدرضا ستاره کوکب و ایمان قادرپناه

تقدیم به الوند صادقی، حمیدرضا ستاره کوکب و ایمان قادرپناه

از مسافران هواپیمای اوکراین

...

آن روزهایی که در این دبیرستان در کنار هم بودیم، فکر می کردیم که آینده در انتظار ماست اما هیچ وقت تصور نمی کردیم که آینده مثل این روزها باشد ... این روزها خیلی از ما هم مدرسه ای ها و دوستان شما خاطره های پراکنده ای را مرور می کنیم تا شاید غم از دست دادن شما قدری آرام بگیرد

مثل این خاطره ها، حیف و صد حیف که خودمان هم پراکنده شدیم در گوشه های مختلف این دنیا

الوند، حمیدرضا و ایمان

حیف و صد حیف از وضع ایران امروز ما

آن روزهایی که در این دبیرستان در کنار هم بودیم، فکر می کردیم یاد می گیریم تا روزهایی را بسازیم که ایران ما آرام و آباد باشد

روزها از پس روزها رفت و رفت و هر کدام ما واقعیتهایی را از نزدیک دیدیم و حس کردیم ... شاید انباشته ای از تلخی ها

تلخ است که بخوانی راستگو باشید اما تجربه کنیم شبانه روز دروغ های پیرامون را

تلخ است که بخوانی ایرانی باشید اما تجربه کنیم شبانه روز خیانت های پیرامون را

تلخ است که بخوانی آباد کنید اما تجربه کنیم شبانه روز ویرانی های پیرامون را

خوب یا بد ... آگاهانه یا آگاهانه ... ما همه جدا شدیم از هم ... هر کسی رفت پی قصه آرامش و آبادی خود

شما و بسیاری را از دست داده ایم و حالا من در گوشه ای نشسته ام و با دیدن همه پستها و استوریها و پیامها

می نویسم: حیف و صد حیف که خودمان هم پراکنده شدیم در گوشه های مختلف این دنیا

مغرور به علم خود مشو مست مباش / نزد علما نیست شو و هست مباش

ملا محمد محسن فیض کاشانی

۱۲ دی ۹۸ ، ۱۸:۴۹

یک عضو خوب هیئت‌مدیره

یک عضو خوب هیئت‌مدیره

بدون سطر؛ ۶۵۰

بدون سطر؛ ۶۵۰

بدون سطر؛ ۶۴۹

بدون سطر؛ ۶۴۹