... روزگار پیچ!یدهـ ...

نوآوری . پویایی . یادگیری . زندگی

خدا را شکر ... بهار در راه است ...

۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۳۲

توافق درباره وضع موجود نظام آموزشی

جلسه در ساختمانی بود از ساختمان‌های وابسته به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری. چون مکان دقیق جلسه مشخص نبود؛ چون تابلو راهنمایی طبقات هم در ورودی ساختمان نصب نبود؛ چون فردی هم که باید پشت میزش می‌بود، نبود ... طبقه اول، طبقه دوم و طبقه سوم را گشت زدم و بالاخره مکان جلسه را یافتم. انتهای آن جلسه، فرد آگاه و مطلعی از وضعیت نظام آموزشی کشور، با لبخندی گفت: "درباره وضع موجود توافقی نیست و نمی‌دانیم کجا ایستاده‌ایم. وقتی از ده سال آینده صحبت می‌کنیم، هر کسی ده سال بعد خودش را می‌بیند؛ آن هم از جایی که خودش ایستاده است و نه ده سال بعد نظام آموزشی را."

پس از آن جلسه در موقعیت‌های مختلف و به بهانه‌های گوناگون درباره صحبت انتهایی آن جلسه فکر می‌کنم. بگذارید برای چند دقیقه پیچیدگی مساله را فراموش کنیم.

تصور کنید از یک مدیر مدرسه بخواهیم که ده سال بعد مدرسه خود را توصیف کند. برای مشارکت در این فعالیت از چهار مدیر مدرسه دعوت کنیم. برای مثال یک مدیر مدرسه در محدوده بلوار معلم شهر مشهد، یک مدیر مدرسه در محدوده کوی طالقانی شهر خرمشهر، یک مدیر مدرسه در محدوده میدان هفت تیر شهر تنکابن و یک مدیر مدرسه در محدوده ولنجک تهران.

این که این چهار مدیر مدرسه چه دیدگاهی درباره وضعیت موجود مدرسه خودشان دارند و چه آینده‌ای را برای مدرسه خود در نظر دارند، پرسش مهمی است اما از سویی تفاوت‌های زمینه‌ای موجود در این چهار مدرسه با پراکندگی جغرافیایی، باید مورد توجه قرار گیرد. از سویی دیگر کلی بودن این سوال علی‌رغم ویژگی آزاد گذاشتن مدیر مدرسه در بیان فکرهایش، می‌تواند سبب سردرگمی این چهار مدیر مدرسه در پاسخ‌گویی به پرسش ما شود. 

بگذارید صورت سوال و فعالیت خود را بازطراحی کنیم: از یک مدیر مدرسه بخواهیم که تصور کند در ده سال بعد، یک روز کاری خود را چگونه سپری می‌کند؟

به نظر می‌رسد اگر این پرسش را از چهار مدیر مدرسه در شهرهای مشهد، خرمشهر، تنکابن و تهران بپرسیم؛ یافته‌های متفاوت‌تری نسبت به پرسش قبل خواهیم داشت. با توجه به جامعه مخاطبان کانال تفکر سیستمی، دور از ذهن نیست که هم اکنون مدیر یک مدرسه در یکی از این چهار شهر ایران و حتی در همان محدوده و محله مورد نظر، خواننده این یادداشت باشند. و با خواندن این یادداشت به این فکر کنند که واقعا ده سال بعد، یک روز کاری ایشان چگونه سپری می‌شود؟

شاید گروهی از خوانندگان این یادداشت بگویند درباره کدام آینده صحبت می‌کنی و چگونه ذهن ما به آینده فکر کند در حالی که این روزها هم با آلودگی هوا زندگی کردیم و هم اخبار محدودیت فعالان محیط زیست را شنیدیم. بعید نیست دانش‌آموزی که این روزها به مدرسه می‌رود، آینده‌ای در انتظارش باشد که با همین محدودیتها مواجه شود.

سخت است؛ راست می‌گویید. سخن گفتن از آینده و فکر کردن درباره آینده در این روزها سخت است. اما اگر سال‌ها قبل، یک جور دیگری فکر می‌کردیم، یک جور دیگری همکاری می‌کردیم، یک جور دیگری انتخاب می‌کردیم، آیا امروز با این میزان از تنگ‌نظری‌ها و بی‌تدبیری‌ها گرفتار می‌شدیم؟

دکتر مقصود فراستخواه ۲۳ بهمن ۹۶ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره توسعه ایران سخنرانی داشت. او گفت: "بپذیریم که آموزش رسمی در کشور ما شکست خورده است."

به نظر می‌رسد نخستین گام برای توافق درباره وضع موجود نظام آموزشی همین است که فرقی نمی‌کند در کجا ایستاده‌ایم، بپذیریم که ما شکست خورده‌ایم. و بپذیریم که آینده ایران در گرو درک آموزش و یادگیری است. جهت‌گیری معطوف به آینده در یک جامعه، با همین فکرها و گفتگوهای ما درباره آینده آغاز می‌شود. بدون تردید کسانی که در موقعیت سرپرستی مدیریت مدرسه، دانشگاه، کسب و کارهای آموزشی و سازمان‌های مردم نهاد آموزشی هستند؛ مسوولیت سنگینی بر عهده دارند.

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در بیست و چهار بهمن هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.

اگر من یک مدیر مدرسه هستم ...

به تازگی یک برنامه آموزش سازمانی ویژه مدیران مدارس یک مجتمع آموزشی داشتم. مجتمعی که بیش از ۴۰ مدرسه در کشور دارد و از مدارس خوشنام محسوب می‌شود. فرصت گفتگو و تعامل با مدیران مدارس برایم ارزشمند بود. شنیدن برخی از چالش‌های ایشان در سال تحصیلی جاری و اطلاع از دغدغه‌های این افراد با سابقه برایم مهم بود. از این که می‌توانستم برخی از آموخته‌هایم را با این گروه از مدیران به اشتراک بگذارم، حس خوبی داشتم. پس از این تجربه، قدری فکر کردم و پنج مورد را فهرست کردم. این موارد را اینجا به اشتراک می‌گذارم. 

یک. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره چه چیزهایی پرسش دارم؟ درباره چه مواردی جست‌وجوگری می‌کنم؟ در چه موضوعاتی کنجکاوی دارم؟ 

دو. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره گذشته، حال و آینده سیستم آموزشی کشورم چه تحلیلی دارم؟ 

سه. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ در سال تحصیلی جاری چه مطالعاتی داشته‌ام؟ چه کتابهایی خوانده‌ام؟ از چه مقالاتی آموخته‌ام؟ 

چهار. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره علوم و فناوری‌های نوین و تاثیر آن در حوزه آموزش چه چیزهایی می‌دانم؟ چه اقداماتی داشته‌ام؟ چه کارهایی باید انجام دهم؟ 

پنج. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ آخرین باری که درباره قصد خودم از انتخاب حرفه مدیریت مدرسه قدری عمیق فکر کرده‌ام و با خودم خلوتی داشته‌ام که چرا مدیر یک مدرسه هستم، چه وقتی بوده است؟

سیدعلیرضا کاشی‌زاد

این یادداشت در چهار بهمن هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.

یازده سال قبل و کنکور تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی در دانشگاه آزاد

امروز به صورت تصادفی متوجه شدم که یازده سال قبل در کنکور تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی در دانشگاه آزاد، چنین پرسشی طرح شده است:

"با توجه به روال تدوین محتوایی کتاب سازمانها، سیستمهای حقوقی، حقیقی و باز نوشته ریچارد اسکات و روال تدوین محتوای کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی تالیف محمدرضا بهرنگی گزینه درست را انتخاب کنید
گزینه یک. کتاب سازمانها چهار بخش دارد و نظریه های سازمانی در بخش سوم و در سه فصل آمده است
گزینه دو. هر دو کتاب در بخش آخر خود به آسیب شناسی و اثربخشی سازمان پرداخته اند
گزینه سه. فهرست منابع کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی بیشتر از فهرست منابع کتاب سازمانها است
گزینه چهار. کتاب مدیریت آموزشی چهار بخش دارد و نظریه های سازمانی در بخش سوم و در سه فصل آمده است"

دوست دارم بدانم کسی که این پرسش را یازده سال قبل طرح کرده است و داوطلبانی که آن سال در کنکور تحصیلات تکمیلی علوم تربیتی به این پرسش، پاسخ درست داده‌اند؛ این روزها در کجای سیستم آموزشی کشور در حال چه فعالیتی هستند و در طول این سالها چه کرده‌اند.

پ.ن: از امروز ثبت نام در کنکور سراسری سال ۹۷ آغاز شد!

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در یک بهمن هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.

و اما تخم مرغ

همه ما از تاسیس کردن نهاد، راه‌اندازی ستاد، تشکیل کارگروه و چیزهایی از این دست برای حل مساله‌های مختلف کشور زیاد شنیده‌ایم. برای مثال ستادی وجود دارد به نام:
"ستاد کشوری ترویج مصرف تخم مرغ"
وقتی به سایت این ستاد سری بزنیم، آخرین گزارش فعالیتها مربوط به سال ۹۳ است. این ستاد سال ۸۹ شکل گرفته است و ۱۲ نهاد در این ستاد عضو هستند. 
به گزارش ایرنا، براساس مطالعه سال ۲۰۱۳ کمیسیون بین المللی تخم مرغ، ایران با سرانه مصرف بین ۱۸۵ تا ۱۹۰ عدد رتبه ۲۱ دنیا را داشته است، درحالی که از لحاظ تولید این محصول رتبه ۱۰ دنیا را دارد. در برنامه پنج ساله ششم توسعه، سرانه مصرف تخم مرغ ۲۵۰ عدد برای هر نفر تعیین شده است. دبیر کانون سراسری انجمن های صنفی پرورش دهندگان مرغ تخم گذار، درباره سرانه مصرف تخم مرغ در دیگر کشورها گفته است: میانگین سرانه مصرف تخم مرغ در مالزی، ژاپن و مکزیک بیش از ۳۳۰ عدد، برای اوکراین، چین، روسیه و امریکا بالای ۲۵۰ عدد و در کشورهای اروپایی ۲۴۰ عدد است. به هر حال، ماموریت ستاد کشوری ترویج مصرف تخم مرغ مشخص است: ترویج مصرف تخم مرغ.

بگذریم. فعلا که تخم مرغ گران شده و دولت، با تدبیر واردات در حال تنظیم بازار است! اما سخنان این هفته سخنگوی دولت با اشاره به گرانی برخی از اقلام مانند تخم‌مرغ جالب توجه است: «اتفاقات اخیر نشان داد که تصمیم دولت در تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت واقع‌بینانه بوده است. چند سال قبل طبق تصمیمی که در برخی کشورها گرفته شده بود این تلفیق صورت گرفت و دو وزارتخانه (صنعت و معدن؛ بازرگانی) در هم ادغام شد. ولی ما به دو وزارتخانه مستقل نیاز داریم.» سخنگوی دولت افزود: «دولت پیشنهاد تفکیک این دو وزارتخانه را به مجلس با فوریت داده بود، ولی هنوز از طرف مجلس پاسخی داده نشده است.» وی با بیان اینکه ما نمی‌توانیم با قدرت خرید مردم درخصوص کالاهای اساسی اینگونه برخورد کنیم، گفت: «ما از مجلس انتظار داریم نسبت به جداسازی این دو وزارتخانه زودتر اقدام کند. انتظار داریم مجلس به این کار عملی دولت توجه کند تا ما دچار نوسان در برخی اجناس نشویم.»

در همین راستا روزنامه دنیای اقصاد نوشت: «آنچه از اظهارات جدید سخنگوی دولت برمی‌آید، مصداق ضرب‌المثل «از آب گل آلود ماهی گرفتن» است. این‌بار گرانی تخم‌مرغ و مجوز برای واردات آن با تعرفه ۵ درصدی، موجب شده تا بحث تفکیک وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت مجددا به بهانه تنظیم بازار مطرح شود. تخم‌مرغ بهانه‌ای شده تا دولت به هر قیمت و از هر راهی ثابت کند که تفکیک وزارتخانه می‌تواند به نفع همگان تمام شود. با تفکیک وزارتخانه فعلی مسیر چابک‌سازی دولت منحرف شده و مجددا به سمت دولتی بزرگ پیش خواهیم رفت. طراحان تفکیک وزارتخانه‌ها، مدعی هستند که دولت دوازدهم ماموریت‌های دیگری هم برای وزارتخانه‌های جدا شده در نظر گرفته است. این ادعا نیز با اشاره‌ به تجربیات تاریخی در ایران رد می‌شود. تجربیاتی که مربوط به دهه ۴۰ بوده و تنها یک وزارتخانه با معاونت‌های مختلف در اقتصاد کشور نقش‌آفرینی می‌کرد و اتفاقا دوران طلایی اقتصاد ایران بوده است. بنابراین آنچه باید مورد تاکید دولت باشد، تغییر ساختار در همین وزارتخانه است و چنانچه حتی دولت خواهان ایجاد تغییر در سازمان‌های زیرمجموعه وزارتخانه‌ها است، شاید بهتر باشد به جای تفکیک وزارتخانه، معاونت‌های گذشته را احیا کند. نه اینکه ‌صورت مساله را پاک کرده و تفکیک را به‌عنوان راهکار این نافرجامی در پیش بگیرد.»

در این میان، وقتی درباره علت گرانی تخم مرغ جست وجو کنیم، صحبت از شیوع گسترده آنفلوانزای مرغی است. از جمله در سخنان معاون اول رییس جمهور. ایشان هم در جلسه ستاد دیگری به این بحث اشاره کرده‌اند: "ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی"
راستش را بخواهید انگار یک ستاد دیگر هم داریم به نام: "ستاد هماهنگی امور اقتصادی"
و البته یک ستاد دیگر هم همیشه نامش در این مواقع شنیده می‌شود، آن هم: "ستاد تنظیم بازار"
و چون ماجرای آنفلوانزای مرغی است، شاید برایتان جالب باشد که نام "ستاد مقابله با آنفلوانزای فوق حاد پرندگان" هم در خبرها دیده می‌شود.

اگر وزارت صنعت و معدن از تجارت جدا بود و یک وزارت بازرگانی داشتیم، مساله تخم مرغ حل می‌شد؟ مشخص است که نه! چون باید می‌دیدیم ستادها و کارگروه‌های تخصصی آنجا چه می‌شود. جالب این که نتیجه کار تمامی این ستادها و کارگروه‌ها در آخر به ستاد شگفت انگیز تنظیم بازار می‌رسد.
البته اگر بعدها پای "ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی" به میان نیاید و داستان ختم به خیر شود.

نکته:
وقتی نام یک وزارتخانه، معاونت، شورا، ستاد، کارگروه و هر چیزی شبیه اینها را شنیدید؛ دو سوال بپرسید:
یک. اینجا تشکیل شده که چه کاری بکند؟ 
دو. آیا واقعا چنین کاری می‌کند؟

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در نه دی هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.
۱۰ دی ۹۶ ، ۱۲:۲۹

زلزله تهران؛ مدیریت بحران و یک اقدام تحسین برانگیز

طی ۴۸ ساعت گذشته در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مختلف صحبت از انتتشار نقشه امن تخلیه اضطراری در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران است. 
مطالعه‌ای که به نظر می‌رسد در سال ۹۵ انجام شده و معلوم نبود اگر زلزله اخیر و التهاب ناشی از آن نبود، انتشار این نقشه چه زمانی رخ می‌داد. البته نباید یک نکته مهم را نادیده بگیریم: 
این که شهرداری تهران به عنوان یکی از چندین نهاد مربوط به بحران‌های استان تهران، در فاصله کمتر از یک هفته از زلزله برای آگاهی‌بخشی عمومی چنین کاری می‌کند. بالاخره یکی از چندین مطالعه‌ای که در قفسه‌های یک نهاد می‌توانست خاک بخورد و فراموش شود، در دسترس عموم قرار گرفت.

شاید با انتشار نقشه مراکز تخلیه امن اضطراری، جمعی از متخصصان مرتبط انتقاداتی به آن داشته باشند اما فراموش نکنیم که با توجه به وضعیت نهادهای مختلف بخش عمومی و شواهد بسیار از ناکارایی ایشان، باید از اقدامات مثبت و موثر پشتیبانی کرد. بدون تردید انتشار این نقشه و آگاهی‌بخشی عمومی، زمینه بهبودهای آتی را فراهم می‌کند.
امید است با پشتیبانی و یادگیری مستمر، شاهد ویرایش این نقشه در نسخه‌های آتی و ارتقای کیفیت سایر اقدامات موثر در مدیریت بحران باشیم.
شهروندان تهرانی لطفا این نقشه را با دقت مشاهده کنید و بخوانید: دسترسی به نقشه تخلیه امن اضطراری مناطق ۲۲ گانه شهر تهران

نکته:
مسوولین شهرهای زلزله‌خیز کشور، می‌توانند از این اقدام یاد بگیرند. با مطالعه و آگاهی‌بخشی عمومی، خطرات بحران کاهش می‌یابد.

پی‌نوشت:
کمتر از پنج دقیقه بعد از انتشار این یادداشت، تهران لرزید: با بزرگی ۴.۲ ریشتر

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در شش دی هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.

تلاش‌های آدم‌ها را ببینیم، قدردان باشیم ...

گاهی می‌بینیم که در یک شرکت بزرگ ایرانی در بخش دولتی ...

به ما ربطی نداره ... به شما ربطی نداره ...

وقتی به گفتگوهایی که در سازمانها و با سرمایه های انسانی ایشان در سطوح مختلف داشته ام، قدری عمیق فکر می کنم شواهدی را می یابم که در سازمانهای صنایع مختلف ما در ایران به طور مستمر تکرار می شود. 

به عنوان مثال، فرقی نمی کند که مشتری یک سازمان باشید یا عضوی از آن؛ فرقی نمی کند که آن سازمان در بخش دولتی فعالیت کند یا یک مجموعه خصوصی باشد... انگاری این دو جمله معمولا شنیده می شود:
به ما ربطی نداره
به شما ربطی نداره

زمانی که " به ما ربطی نداره " را می شنوم؛ معمولا سوال می کنم: چرا؟
زمانی که " به شما ربطی نداره " را می شنوم؛ باز هم معمولا سوال می کنم: چرا؟

قدری که دقیق می شوم، به نظرم می رسد در اکثر مواقع، افراد گوناگون حوصله پرسیدن این " چرا " را ندارند
پای گفتگو با این افراد بی حوصله که می نشینم؛ واژه کلیدی این است: دردسر
دنبال دردسر می گردی ها.
حالا فکر می کنم که اگر در یک جامعه، سازمانهایی وجود داشته باشد که افراد مرتبط به آن ها دنبال دردسر نباشند؛ پرسشگری نکنند و "چرا" نپرسند؛ با شنیدن "به ما ربطی نداره" یا "به شما ربطی نداره" سکوت کنند و گفتگو نکنند ... در طول زمان چه خواهد شد؟

به نظر می رسد در طول زمان
نباید از گسترش فساد اقتصادی تعجب کنیم
نباید از گسترش آسیب های اجتماعی تعجب کنیم
نباید از گسترش مشکلات زیست محیطی تعجب کنیم
نباید از کژکارکردی نظام آموزشی تعجب کنیم

چون که: به ما ربطی نداره
چون که: به شما ربطی نداره

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در دوازده آذر هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.

این یک تصمیم ملی است

اگر موفقیت به این معنی است که تیم ملی ایران در جام جهانی 2018 روسیه به مراحل بعدی رقابتها راه پیدا کند؛ این یک تصمیم ملی است و تک تک ما می توانیم در این موفقیت سهیم باشیم.

میزان پیام های طنزآمیزی که پس از قرعه کشی شب گذشته در شبکه های اجتماعی منتشر شده است، نشان از مدل ذهنی جمعی ما ایرانیان دارد که رقابت با پرتغال، اسپانیا و مراکش را در مرحله اول مسابقات امری دشوار و بسیار سخت قلمداد می کنیم. و در همین چند ساعت ابتدایی پس از مشخص شدن رقبایمان، مدل ذهنی بازنده بودن را برای خودمان و ملی پوشان مان می سازیم.

سردار آزمون، بازیکن تیم ملی ما نوشته است:
"چقدر بد که مردم ما از همین الانش باختن و همش دنبال جوک ساختنن. اگر شماها به ما اعتماد کنین و انرژی مثبت بدین میتونیم جلوشون وایسیم. هیچ چیزی غیر ممکن نیست. ما با رستوف، بایرن مونیخ رو بردیم با اینکه فقط یدونه از بازیکنان اصلیشون نبود. ان شا الله ما هم همه سعی خودمون رو می کنیم و بهترین نتیجه رو می گیریم."

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در یازده آذر هزار و سیصد و نود و شش، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.

در داستان نوآوری ...

در فضای کسب‌وکار، ترسوها و تنبل‌ها ...

همه اعضای یک تیم ...

بدون سطر؛ 641

بدون سطر؛ 641

رمزی است ز پاس ادب عشق، که مرغان / شب نوبت پرواز به پروانه گذارند

میرزا محمدعلی صائب تبریزی
۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۹:۴۵

اردیبهشت ... شگفت انگیز است؛ حال و هوای دیگری دارد ... انگار بهار با اردیبهشت معنا می یابد ... معنای بهار

۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۳
بدون سطر؛ 640

بدون سطر؛ 640

وسط این بازی یه جمعی دارن لیورپول - دورتموند دیشب رو تحلیل می کنن ...

۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۲۴

استقلال یه گل رو جبران کرد ... احتمالا یه جماعتی از تماشاچی ها به موندن توی ورزشگاه امیدوار شدن

۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۲۱

چه گل سوم لذت بخشی توی این باد و بارون ...

پرسپولیس - استقلال
۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۱۸
بدون سطر؛ 639

بدون سطر؛ 639

دوست داشتم توی جمع مربی ها بودم تا حال و هوای انرژی دادن به بازیکن ها رو از نزدیک مشاهده می کردم

پرسپولیس - استقلال ... تا الان به نفع قرمزها
۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۱۰
بدون سطر؛ 638

بدون سطر؛ 638

حواست، پرت پیامی است که ناگهان صدای زنگ بلند می شود...

...
۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۹